انسان از (جایگاه) سکوت خواهد دید که هر راهی که ذهن حرکت کند فقط حرکتی از فکر است که هیچ واقعیتی برای او وجود ندارد و فقط وقتی انسان او را باور داشته باشد واقعی میشود. فکرها فقط از راه آگاهی حرکت میکنند. آنها هیچ قدرتی ندارند. هیچچیز واقعیت ندارد مگر آنکه انسان به او برسد ، بر او چنگ بیاندازد، و او را به ترتیبی با قدرت باور آبستن سازد.
تنها راه برای ورود سکوت در خود کلام خودش است. انسان نمیتواند با چیزی به آنجا برود، به جز با هیچی. انسان نمیتواند کسی باشد ، به جز هیچکس. آنگاه ورود آسان است.
اما این هیچی، در واقع عالیترین هزینهای است که ما هرگز میپردازیم. او مقدسترین کالای ما است. ما تصورات خودمان، باورهای خودمان، قلب خودمان، جسم خودمان، ذهن خودمان، و روح خودمان را خواهیم داد.
آخرین چیزی که خواهیم داد هیچی است. ما بر هیچی خودمان چنگ میاندازیم زیرا هم او مقدسترین کالای ما است، و ما این را جایی در درون میدانیم.
فقط هیچی وارد سکوت میشود؛ و آن تنها چیزی است که دخول میکند. باقی آنچه که هستیم فقط جرقههایی بر سر در عدم وجود هستند. به محض آنکه انسان چیزی را از سکوت بخواهد ، دوباره به بیرون از سکوت نقلمکان میکند.
:: بازدید از این مطلب : 53
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0